اگر به خدای خود مشغول بودی، برای
شکستنِ بتِ من، به خانهام هجوم نمیآوردی!
اگر به معبود خود مشغول بودم، به
عبادتگاهِ تو حمله نمیکردم!
نگاهِ تو با نگاهِ من یکسان نیست و
پندارهایمان نیز، پس چگونه ایدهآلمان یکی شود؟!
برای غذا با هم جنگیدیم.
برای گسترش قلمرو با هم جنگیدیم.
برای قدرت با هم جنگیدیم.
از هم کشتیم، با هم درآمیختیم، اما
در نهایت غذایمان را، سرزمینمان را و داشتههایمان را با هم تقسیم میکردیم و
به هر کس سهمی، به فراخورِ زور و قدرتاش میرسید و یاد میگرفتیم با هم زندگی
کنیم.
اما دریغ اکنون برای خدایی نادیده
میجنگیم. جنگی که پایانی بر آن نیست! زیرا خدای را نمیتوان تقسیم کرد!
نه تو به آیین من باور خواهی داشت و
نه من به دین تو در خواهم آمد.
انسان به انتها میرسد و سرانجام،
خدایان در نبود انسان و در سکوتی بی نیایش خواهند
مُرد!
من و تو که ما می شویم،از کی بود شدیم؟چه کسی بودمان کرد؟ مگر مولانا نمی گوید:
پاسخحذف"ما نبودیم وتقاضامان نبود لطف تو بر ما عنایت ها نمود"
من به خدای خود مشغول بودم که شیطان خود را به جای خدا و به صورت یک بت خدانما در ذهن تو جازد.تو نفهمیدی چون بدل را به جای اصل گرفتی.
من با این شیطان خدا نما یا همان بت تو جنگیدم نه با تو!
آیا فکر تو که زاییده توست می تواند تو راببیند؟!
چطور می خواهی خدای خود را با چشم ببینی.مگر هر چیزی را که قبول داری با چشم دیده ای؟
در هنگامی که تشنه یا گرسنه می شوی،آیا می توانی آن را به من نشان دهی؟!
چه کسی تو را :
حیات می دهد؟،میمیراند؟،گرسنه می کند؟،تشنه می کند؟،سیر می کند و از تشنگی می رهاند؟،به خواب می برد وبیدار می کند؟و...؟
آیا تو خود همه این تغییرات را درخودت بوجود می آوری یا او؟
مگر استاد سخن ما پارسی زبانان نمی فرماید:
"این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود
هر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار"
ظاهرا تو از : فردوسی،سعدی،حافظ،مولوی و... در زمانه ما "نیما یوشیج" بزرگ برتر و داناتری؟!!!
يك سري جالب از شبكه من و تو در مورد خدايان يا همان موجودات فرازميني كه مدتي در زمين مشغول به آزمايشهاي ژنتيك بودند هست. توصيه ميشود:
پاسخحذفhttp://www.youtube.com/watch?v=BDMzyDXs0jk