سالخورده زنی قلمِ شکسته بر
دست میگیرد، آنرا در دواتِ کین و عداوت فرو کرده و بر کاغذ سیاست ورزی این دورانِ
نا همگونِ ما سطرهایی می نگارد تا به همهمان یادآوری کند که فرهنگ این دیار از بن
پوسیده و صدای جیرجیر ستونهای موریانه خورده اش را با کشیدن نوک قلم خود بر کاغذی
زنگار زده به گوش همهگان میرساند.
خانم امیرشاهی از خود زیاده
گفتید که حرجی نیست که من نیز به تناسب سن درد یبوست عقل و بی قوامی کلام را میدانم
و اما درماناش نیز که همان سکوت است و متانت اخلاق!
ابلیس با شما سخن میگوید بی
واسطه و مستقیم و بی کنایه، نه به سان شما با ایما و نقطه چین کردن نام مخاطب!
شخصی به نام علی میر فطرس- که
شما از آوردن نامش ابا دارید- چند سال پیش کتابی نوشته به نام «آسیب شناسی یک شکست» و شخص دیگری به نام محمد
امینی در پاسخِ به او کتابِ دیگری منتشر نموده با نام «سوداگری با تاریخ» !
تا اینجای کار هیچ چیز پیچیدهای
نیست و کنش و واکنشی ست در فضای تاریخ سیاسی؛ و به گفته شما «لحن نوشتۀ او(امینی) یک
لحظه از نزاکت و ادب دور نمی شود و این کار شکیبایی می طلبد زیرا آشفته گویی های
نویسندۀ آسیب شناسی...(میر فطرس) خواننده را مکرر از کوره به در می کند و به دشنام
گویی می خواند»!
تا اینکه شما قلم عتیقهتان را برداشته و به
ظاهر نقدی بر آن کتابِ آقای امینی نوشتید که در حقیقت نشانی بود از همان «از کوره
به در شدن» و دشنام های فرو خفته ای که کتاب میر فطرس شما را به عنوان خواننده-
هرچند اصرار بر نخواندن آن دارید- به آن خوانده بود.
شاید اگر کهولت سن نمیبود و
دانش کافی برای پژوهش و نگارش داشتید –به جای یک مقاله- دشنام نامه ای چند صد برگی
در پاسخ به کتاب میر فطرس می نوشتید. از این جهت بخت با فرهنگ این دیار یار بود که
از این لکهی ننگ احتمالی پاک ماند.
خانم امیر شاهی گفتار شما در
دو نوشتهی کذاییِتان با مخاطب نقطه چین شده یا همان میر فطرس، به باور من به درستی
نشان دهندهی ریشههای فلاکت و ادبار کنونی ایران است و بس! ادبیات دشمن تراش و
دشمن کوبِ چپ بر ادبیات و فرهنگ ما سایه افکنده، سایه ای که انقلاب 57 و بعد از آن
فروپاشی کعبه موعودِ چپِ ایران (شوروی کمونیستی) هیچیک نتوانستند از سیاهی و
کدورت آن بکاهند.
وقتی شما به عنوان یک نویسندهی
درجهی چندم و بعد از هفت دهه کلنجار رفتن با قلم و کاغذ، اینگونه سینه تان را از
باد خودپسندی پر نموده و دیگران را به پستی یاد میکنید، بزرگان ادب و هنر این مرز
و بوم چه باید کنند؟!
فارغ از چگونهگی گذران عمر
درازتان باقی کوتاه آن را اگر به بیهودهگی بگذرانید به باشد تا به تخریب، مگر
آنکه اشتهار همراه با بد نامی به پیش شما عزیزتر باشد ز گمنامی! و این خود ریشه
در آرزوهای نافرجام و زندگی نامراد دارد و حسی که مدام ناخودآگاه را به افسوسی
دردناک نهیب می زند تا کاری کند که کوبهی سرای از یاد رفتهتان را بکوبند ودهانی
نام فراموش شدهتان را آواز دردهد، حتا اگر دشنامی باشد. که فراموش شده گان را ناسزا
خوشتر باشد از بی اعتنایی!
خانم امیرشاهی اگر حرمتی به
قلم مانده بود بر باد دادید و اکنون هنگام درو توفانی ست خودخواسته. زنجیریان قلم به دست را از کوچه های نا «گویا»
تان فرا خوانید که پلیدیِ گفتارشان دامن شما را آلوده خواهد ساخت و کفهای دهانشان
بر دریای بی ادبی، گرداگرد قایق شکسته شما را فرا خواهد گرفت!
به زودی مرا دیدار خواهید کرد
ابلیس را! آنزمان لبخندی بر لب به پیشوازتان خواهم آمد با دسته گلی خاردار از
بیابان سیاست بازی!
مقاله خانم امیر شاهی با عنوان:
نگاهی به«سوداگری با تاریخ» که آغاز این هتاکی
ادبی بود.
پاسخ میر فطرس به مقاله امیر
شاهی: سخنی بانویسندهء طنّاز،مهشیدامیرشاهی
مقاله بعدی امیر شاهی : کسی با شما
نبود، مهشيد اميرشاهی
پاسخ دوم میر فطرس: درپاسخ به مهشیدامیرشاهی
اگر چپها به قدرت برسند از آخوندها بدتر میکنند. اینها روشنگران ما هستند. آهای زکی
پاسخحذفچقدر بی تربیت و بی چاک و دهن هستند این پیر و پاتال های از خود راضی !
پاسخحذفآقای نویسنده !
پاسخحذفپنج سال پیش از آن که کتاب آقای امینی نوشته شود، شخص دیگری به نام آقای احمد افرادی ، کتاب « آسیب شناسی یک شکست» را نقد کرد و در چهار مقاله ، بخشی از خطا ها ، جعل و سند سازی و بیسوادی علی میرفطروس را افشا کرد. آقای میرفطروس ، ، در چاپ های بعدی کتابش ( بی سر و صدا ) این خطا ها را تصحیح کرد و هیچ به روی خودش نیاورد.
میرفطروس ، شخصی جاعل و بی سواد و یک سارق ادبی است. به لینک های مراجعه کنید تا کمی روشن شوید :
http://news.gooya.com/politics/archives/2013/04/158951.php
این تنها بخش اول است
لطفاً برای شناخت بهترآقای افرادی و«نقد» اوبه لینک زیرمراجعه فرمائید
حذفhttp://mirfetros.com/fa/?p=328
پاسخحذفپاسخ افرادی دیگران دادند و افرادی ۳ سالی خاموش بود
http://iranara.blogspot.co.uk/2008/10/blog-post.html
مرفطرس هم پاسخ افرادی را اینجا داد.
http://mirfetros.com/fa/?p=328