باز نشر نوشته های این وبلاگ تنها با ذکر منبع آزاد می باشد.

۱۳۹۲ مرداد ۲۶, شنبه

آیا خمینی شَـنزَبه بود؟!


یکی از مشکلات حاکمان در ایران آشنا نبودن و مطالعه نکردنِ تاریخ و متن‌های قدیمی، حکایات و فرهنگ شفاهی مردم است. گاهی در مثال‌ها و حکایت‌های کهن به مواردی برمی‌خوریم که به گونه‌ای عجیب با شرایط روز مطابقت داشته و اگر از آن تجارب به درستی بهره گرفته شود شاید بتوان به راحتی جلوی  بسیاری از اشتباهات و خطاها را گرفت.
کتاب "کلیله و دمنه" حاوی بسیاری از این گونه حکایت‌ها ست.
در حکایت " شیر و گاو" از این کتاب این‌چنین می‌خوانیم:





گاوی بود به نام « شـنزَبه» . شنزبه در حال چرا کردن در مرغزار به نزدیکیِ قلمرو شیری رسید و از خوشیِ روزگار بانگی بلند سر داد. صدای او شیر را -که در عمر خود گاو ندیده و صدای آن را نشنیده بود- چنان ترساند که عنان تملک و تماسک از دست او بشد و راز خود بر دمنه ( شغال با هوشی که مشاور شیر بود) بگشاد و گفت: به سبب این آوازمدتی است که خواب و خوراک نداریم!. نمی‌دانم که از کدام جانب می‌آید، اما گمان می‌برم که قوت و ترکیب صاحب آن فراخور آواز باشد. اگر چنین است ما را این جا مقام صواب نباشد.( شیر گمان می کرد موجودی که صاحب صدایی به این بلندی است بی شک هیکل بسیار بزرگی دارد و قوی تر از اوست و به همین جهت به فکر افتاده بود که از ترس، قلمرو خود را واگذاشته و فرار کند)

دمنه گفت: نشاید که مَلِک بدین موجب مکان خویش خالی گذارد و از وطن مألوف خود هجرت کند، چه گفته‌اند که آفت عقل تصلف (بیهوده گویی) است، و آفت مروت چربک (ریشخند) و آفت دل ضعیف آواز قوی. و در بعضی امثال دلیل است که به هر آواز بلند و جثه قوی التفات نشاید نمود.

اهمیت این حکایت در این است که با این مشاوره‌ی دمنه شیر آرام شد و در ادامه دمنه توانست گاو را به خدمت شیر درآورد و سرنوشت شیر و قلمرو او- که می رفت  به دلیل صدای یک گاو دچار یک فرار و دگرگونی شود- را تغییر دهد.
آیا خمینی یک شَنزَبه بود که از خوشی و چرای بسیار به "ما..ما..." گفتن افتاده بود و شاه از هراس مملکت را به او سپرد؟!
اگر دمنه ای بود که به او می گفت و یا اگر شاه این حکایت را خوانده بود شاید می‌دانست که ازهر صدای بلندی نباید هراسید! شاید گاوی در مزغزاری می چرد!

۶ نظر:

  1. واقعاً درست گفتید. دست مریزاد
    ولی فراموش نکنیم که نه شیر بیشه ایران شیر بود و نه مشاورانش دمنه!
    و ملت هم ندیده و نشنیده دنبال صدای شنزبه رفتند و می رویم که امید وارم نروند؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!

    پاسخحذف
  2. شاه فقید با سرطانی که 7 خواهران نفتی به جانش انداختند آنهم از نوعی که کمتر کسی جان به در میبرد در شروع بلوا البته بنده خود نیز از سران بلوا بودم روزی 12 قرص میخورد این نوشته دکتر فلاندرن است پزشک او وشهبانو هم تایید کرده ت وروزی با همین حال 17 ساعت کار میکرده است آنان که از پزشکی وداروسازی چیزی میدانند ویا آنانکه از شیمی درمانی ومبارزه با سرطان خبر دارن یا دیده اند اگر باید با عرض معذرت بگویم الاغ نباشند بدانند که معنی اش چیست واثرات این داروها کدام است هر چیزی را از انسان میگیرد عقل استقامت جرات دید ووو .خ.ب این شاه مظلوم فرزند رضا شاه بزرگ مردی که اگر لازم بود 4 ساعت را برای ایران یک نفس میایستاد بخوانید اینرا در خاطرات چه باید میکرد جز آنکه هردفعه به فلاندرن در برابر گفته او که شما باید بیشتر استراحت کنید روزی 17 ساعت کار بسیار زیاد است میگوید دکتر فلاندرن من وقت ندارم باید کارهای بسیاری در این کشور انجام شود من وشما اگر بودیم بی تعارف میگفتیم گور پدر ملت خودم را برای کی بسوزانم اما خون رضا شاه در تن این آدم بود گرجه رضا شاه نبود اما میهن پرستی قابل تقدیر بود 700 میلیارد را احمدی نزاد بر باد داد همه در امد پدر وپسر نزدیک به 20 میلیارد بودآنهم در 50 سال البته شما استناد به نوشته حزب توده ای کردید که مینویسند در کتاب تاریخ شفاهی که الان دیگر اجازه چاپش را نمیدهند آمده است که خمینی از طرف بروجردی با شاه 2 بار ملاقات داشته است که شاه از خمینی یک آخوند گمنام میترسد شما البته توده ای باشید نه تنها باور میکنید بلکه خود ساخته اید بزرگ وبزرگترش نیز میکنید برای همین هم خمینی میداند که شاه را میتواند ببرد نه بعد از ملاقات برژیینسکی در پاریس تازه میگوید که باید برد بنده خود سالها قبلش دنبال خمینی بودم اما تا پاریس خبری از برد نبود برژینسکی از طرف 7 خواهران شل وشورون واکس.ن ..مامور بردن شاه است زیرا نفت را کران کرده است مجرمی بزرگ دهن کجی کردن به آنروز غربی ها کار شاه میتوانست باشد نه کسی دیگر جراتش را کرد امروز یک بچه بسیجی هم بلند میشود سفیر آمریکا را تو گوشی میزند بنابر این بهتر است خود تاریخ شفاهی را بخوانید بنده دارم و2 بار خوانده ام دروغ وجعلیات فراوان دارد اما بهترین کار این است که به قدرت 7 خواهران دقت بیشتری کنید در آن دوران ما دیگر به چشم آبی ها باج که میدهیم هیچ دخترامان را نیز به نمایندهای عربشان پیش کش میکنیم تا شنزیه پرستی رواج بیشتری یابد بنگر که در این سی واندی سال 1 نفر سیاستمدار قابل مثلا مانند میر فندرسکی پیدا شده است اصلا این آدمهای نظام از سر تا ذیل با واپس مانده ترین سیاستمداران آن دوران هم قابل مقایسه هستند؟نه یک مشت بچه شنزیه اند که شعورشان به همان اندازه است بنگر به روزگار مردم بنگر به فساد یاد شهر نو بخیر تهران شهر نو است بنگر به اعتیاد بنده خودم را نمیبخشم واز نسلهای آینده ومحمد رضا شاه عذر میخواهم همه منفرد زاده وخویی ومیر فطرس نمیشوند نگهدارها وبهنود ها هم هستند

    پاسخحذف
  3. I liked it.very good story which one can learn from.Thanks.

    پاسخحذف
  4. I don't see the analogy at all; Khomeini rode of waves of ignorance of masses he mobilized to topple Pahlavis. In fact, the fundamental reason he could manipulate people was their socio-political immaturity -- which was the result of centuries of exclusion from the political process; It was not, I think, as simple as this amusing anectode implies.
    Kamal

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. In some extent concur with your comment I reply in Persion to make follow up for others easier.
      دوست گرامی تا حدی با نظر شما موافقم ولی قصد این مقایسه طرح یک پرسش بود که آیا شاه می توانست به موقع و پیش از سوار شدن خمینی بر موج احساسات مردم و قدرت گیری او را خنثی کند یا خیر؟! آیا مشاورانی در حکومت او بودند که این هشدار را به او در سال 42
      بدهند.
      نئوابلیس

      حذف
  5. این خاصیت حرامزاده است که دشمنانش را با توهین خطاب می کند.
    سایت بالاترین این رو بدون ما شیعیان امیر المومنین هستیم و تا آخرین قطره خون پای انقلاب و آرمانهایش ایتاده ایم/ شاید خیانت در کشور زیاد و جرم وگناه فرائان باشد/ شاید کسانی باشند که پول بیت المال رو ارث خود بدانند/ شاید تحریم ها بجایی برسد که ما را محتاج نان شب کند. ولی این رو بدون تا آخر ایتاده ایم. و نهایت همه مرگ است و رنج و شهادت در راه خدا افتخار و عزت است.

    مرگ بر منافقان مرگ بر اسرائیل مرگ بر امریکا

    پاسخحذف