«ضرورت مرزبندی
میان اپوزیسیون رژیم و اپوزیسیون دولت»
اولین گام برای
شروع هر مبارزه ای پاسخ به پرسش های زیر است:
- با چه کسی و
برای چه مبارزه می کنیم؟
- با چه کسانی
هدف مشترک داریم؟
- چه کسانی با
دشمن ما اهداف مشترک دارند؟
- با چه کسانی می
توان هم پیمان شد؟
- از چه کسانی
باید پرهیز کرد؟
پس از پاسخ به
پرسشهایی از این دست میبایست مرزبندیِ مشخصی را بین اردوگاه و جبههی خودی و
اردوگاهِ دشمن تعریف نمود. منطق مبارزاتی حکم میکند که در سیر اجرای تاکتیکهای
مبارزاتی، همواره بر استراتژیِ از پیش تعیین شده تمرکز داشت و از مخدوش شدن مرزهای
خودی و دشمن جلوگیری نمود. دشمن نیز خواهد کوشید که با تغییر چهره و تاکتیکهای
تبلیغاتی، به اردوگاهِ ما نفوذ کرده و نه تنها به جمع آوریِ اطلاعات بپردازد بلکه
در زمانهای حساس، از نیروهای نفوذیِ خود برای ایجاد تفرقه و ضربه
زدن به ما بهره بَرَد.
هوشیاری سیاسی می
طلبد که این بازیها را شناخت، فریب نخورد و افشاگری کرد.
رژیم جنایت کار
اسلامی از همان ابتدای عمر نکبت بارش ثابت نموده که در مبارزه با آزادیخواهان،
بسیار با تدبیر بوده و در راه آدم کشی و جنایت خبره و کارکشته است پس بی گمان از
ترفند عنوان شده نیز در مبارزه با حق طلبان استفادهی لازم را برده و خواهد برد.
این ترفند شاید
تا قبل از روی کار آمدن دولت احمدی نژاد زیاد نمودِ روشنی نداشت و بیشتر در نفوذ
در گروه های خارج از کشور و برای تسهیل در ترور مخالفان مورد استفاده قرار می
گرفت. اما پس از آن و به خصوص بعد از حوادث سال 88 سازمان های اطلاعاتی رژیم به مراتب
بیشتر و به طرزی پیجیده تر از آن بهره برده اند.
یکی از ترفندهای
رژیم، تزریق نیروهای خود در بین اپوزیسیون می باشد. این نیروها گاهی چنان با مهارت
نقش خود را ایفا می کنند که شناخت آنها بسیار دشوار و در صورت شناسایی شدن، افشای
آنها و اثبات خائن بودن شان به مراتب دشوار تر بوده و گاهی به اختلاف و تفرقه بین
نیروهای خودی انجامیده است.
اپوزیسیون
دولت چیست؟
طیفیست از
نیروهای کلاسیک رژیم که بنابر خاستگاهِ سیاسی و منافع طبقاتی شان، هدف نهایی شان
تداوم حیات رژیم بوده و دلیل و میزان مخالفت شان به مقدار اشتراک سهم خود یا گروه شان در قدرت بستگی دارد.
اعتقادات و جهان بینی این طیف به شکلی بنیادین
با آزادی و حقوق بشر به مفهوم پذیرفته شده ی جهانی آن در تناقض بوده و هرگز نه می
توانند و نه می خواهند که حکومت و سیستمی دمکرات و مدرن را پایه گذاری کنند.
وجودشان بسته به رژیم است و از آنجاییکه در نبودِ رژیمی دینی، آینده ای برای خود
متصور نیستند با تمام امکانات برای حفظ این نظام تلاش خواهند کرد.
سال 88 بهترین نمونه
برای شرح این مدعاست. پس از آنکه اعتراضات سهم خواهی به خیابان کشیده شد و جنبش
مردمی از کنترل خارج گشت، حفاظت از اصل نظام شعار محوری حکومت یان گشت و برای
سرکوب و خاموش کردن مردم همکاسه شدند.
شاهد بوده و
هستیم که عده ای از اپوزیسیون (مخالفان) دولت فعلی، با استفاده از امکانات رسانه ای و
تبلیغاتیِ خود سعی داشته و دارند که خود را مخالف و اپوزیسیون رژیم قلمداد کرده و
جهت مبارزات مردم را منحرف گردانند.
متاسفانه گروهی
نیز فریب این بازی را خورده و در دام این تاکتیک اسیر گشته اند. با شعارهای زیبای
دفاع از حقوق بشر و یا دفاع از زندانیان سیاسی ناخودآگاه در این بازی شرکت کرده و
با دفاع خود موجب سهولت نقش گردانیِ عوامل رژیم می شوند.
شاهدیم که چگونه
تعاریفی چون زندانی سیاسی، شکنجه، زندان، اعتصاب غذای سیاسی و فهرمان ملی را تحریف
کرده اند. به گونهای که دیگر به دشواری می توان پاکی را از پلیدی تشخیص داد و
جنایات رژیم در این فضای آلوده و غبار
آلود پنهان شده اند.
می بایست
اپوزیسیون حکومتی را به شکلی دقیق رصد کرد و مراقبت نمود. باید دانست که مبارزه ی
این گروه، جنگ قدرتی بیش نیست و در صورت به قدرت رسیدن همان عملکرد گذشتهی خود
را تکرار خواهند نمود. درگیر شدن و صرف انرژی در هیاهوی بین گروههای حکومتی تنها
باعث هزینه دادن بیهده و سرخوردهگیِ سیاسی مردم می گردد.
اپوزسیون دولت
تنها تا جایی بر طبل مخالفتاش می کوبد که اساس اقتدار رژیمی که بن مایهی وجودش
در آن ریشه دارد آسیبی نبیند و خطری آن را تهدید نکند.
چه باید کرد:
باید صف بین خود و
اپوزیسیون دولت را مرز بندی کنیم و یکی از شروط ورود به اردوگاه مان را سرنگونی
خواهیِ نظام دینی قرار دهیم. آزادیخواهان
واقعی مخالف کلیت نظام هستند نه دولت!
بر ماست که فریب
جنگهای زرگری بین نیروهای رژیم را نخوریم و با اشتراک در تبلیغات قهرمان سازیهای
آن موجب جفا در حق قهرمان و مبارزان واقعی نگردیم.
دشمن زندان و زندانیهای بدلیِ زیادی دارد، با بزرگنمایی
مشکلات آنان نباید موجب پوشیده ماندن سختیهای زندانیان گمنام گردیم.
دفاع از حثوق بشر
باید به صورت کلی صورت پذیرد. رژیم و عواملش برای زندانیان خودیِ شان کمپینهای
حقوق بشری و نامه نگاری به سازمانها وشخصیت های جهانی راه می اندازند در حالی که
دفاع ما صورت جمعی دارد و زندانیان گمنام را در بر می گیرد نه آقازاده های ماسک
زده را.
در کنار مبارزه
با عوامل در راس قدرت می بایست به روشنگریِ عملکرد عوامل دور مانده ولی تشنهی
قدرت اهتمام ورزید و بازیهای نظام را بر هم زنیم.
در فردای آزادی
ایران باید حتا با دشمنان ایران عادلانه رفتار کرد ولی امروز دفاع کورکورانه از عوامل نظام ( اگرچه مخالف دولت فعلیاند)، ظلمیست آشکار به آزادیخواهان در بند.
باید دانست و
مراقب بود که، دشمنِ دشمنِ را با دوست اشتباه نگیریم.