باز نشر نوشته های این وبلاگ تنها با ذکر منبع آزاد می باشد.

۱۳۹۰ دی ۱۸, یکشنبه

نوریزاد بجای نظام، به حفظ ارزش های انسانی رای داد








می‌پرسیدی کـــه چیست این نقش مجاز
گـــــر بــــرگویم حقیقتش هســـــــت دراز
نقشی اســـــت پدید آمــــــــده از دریایی
و آنـــــگاه شـــده به قعــــــــــر آن دریا باز  «خیام»


رویای نوریزاد را خواندیم. در رویایش شناور شدیم و همراه او شاهد رشد و نموش بودیم. دیدیم که چگونه او به ندای لالایی افسون گری به خواب رفت. خوابی که سال های سال به طول انجامید، عمیق و عمیق تر شد تا سرانجام به رویایی بدل گشت. رویایی شیرین، که در آن نوریزاد به حقیقتِ وجود خود رسید و حقیقت انسان را دید.
نوریزاد با چشم دل وقلب‌اش بزرگی و کرامتِ انسان را دید و ارزش هایش را، برابری را دید و عدالت را! نوریزاد با چشم دل و قلب‌اش ایران آباد را دید و ایرانی را! آزادی را دید و ایرانی آزاد را! نوریزاد دررویایش هموطنان‌اش را دید بی آنکه دین، رنگ و جنسیت‌شان را ببیند. زرتشی را، مسیحی و یهودی را، بی دین و مسلمان را، زن و مرد، کودک و پیر، دارا و ندار را دید در کنارهم آزاد و رها در کشوری که ایران می‌خوانیمش.

خوابش هر لحطه عمیق‌تر شد و رویایش شیرن‌تر، پلک‌هایش فشرده‌تر شده و قلب‌اش گشوده‌تر.
می‌دید که چگونه خدایش در هیبت انسان بر زمین حکم می‌راند، می‌کشد، تجاوز می‌کند و ویران می‌سازد.می‌دید که چگونه آسمان که روزگاری ملجاء و پناهگاه انسان گریزان از بی عدالتی بود، مظهر ظلم و ستم شده به فریبی و نفرینی!
در پس رویای شیرین‌اش، لبخند خدایش را در آسمان دید و انسان را بر زمین.
چشم دل را باز کرد و به روشنی دید آنچه را که تاکنون بر او پوشیده مانده بود و پنهان.
 نوریزاد را دیدیم که نظاره می‌کند ستمی را که دراین سال‌ها به نام دین برمردم رفته است و بخشش خود را ودیگران را به توبه‌ای جانسوز به امیدی پر مهر طلب می‌کند.
اکنون شب به انتها رسیده است و دیری نخواهد پایید که خورشید آزادی از افقِ خاورانِ ایران بردرمد و او به جبری طبیعی از خواب خوش و رویای شیرین‌اش برخواهد خواست. چشم‌ها را باز خواهد نمود و ایران را همان‌گونه که در نبض زمان جاری‌ست خواهد دید. ای کاش رویای صادقه‌اش را به خاطر آورد و دردها را آنگونه که دیده است برشمرد و ریشه ‌ی دردها را آنگونه که می‌داند بنمایاند تا سخن‌اش مرحمی باشد بر دل دردمندان و شمشیری بر قلب وحشت و ستمگران.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر