باز نشر نوشته های این وبلاگ تنها با ذکر منبع آزاد می باشد.

۱۳۹۲ آبان ۲۳, پنجشنبه

اجرتان با قاتلین سید الشهدا (عاشورا به زبان ساده)


این نوشته بر اساس اسناد، روایات، کتب اهل سنت و شیعه، سخنرانی های مساجد، نوحه ها و اشعار مراسم عزاداری نوشته شده  و ازهر گونه اتهام دخل و تصرف و جعل تاریخ مبراست.
صدها سال است که مراسم عزاداری عاشورا توجه ما را به کشته شدن شخصی به نام حسین بن علی و یارانش جلب می کند.  این ایام و مراسم آن برای هر کس یادآور خاطرات خاص خود است. گروهی برای خورش قیمه امام حسین و دیگر غذاهای نذری فرارسیدن این ماه را انتظار می کشند، گروهی دیگر برای لخت شدن و نمایاندن هیکل ورزشکاری خود و یا دیدن دختر همسایه، دسته ای هیئت دار، نوحه خوان و آخوند روضه خوان برای برخورداری از منافع مالی و امکانات این ماه چشم به راه مانده اند و عده ای نیز صدای مزاحم بلندگوها و شلوغی خیابان ها  در این ماه برایشان کابوس عظماست . اما  نکته مشترک این افراد اینست که همگی به قاتلان سید الشهدا لعنت می فرستند که باعث و بانی این بساط شده است.
اما چرا این شمر نابکار به دستور یزید بی شعور حسین را کشتند؟!
بعد از مردن محمد در حالی که علی به روایتی  سرگرم کفن و دفن او و به روایتی دیگر درحال دلداری دادن و ناز و نوازش عایشه - بیوه جوان محمد- بود، مسلمانان مدینه در محلی به نام سقیفه جمع شده و ابوبکر را به عنوان جانشین محمد برگزیدند.
 این آغاز ماجرای تفرقه در میان مسلمانان و به وجود آمدن فرقه های شیعه و سنی بود.
بعد از ابوبکر نیز، عمر و بعد از کشته شدن عمر عثمان و سپس علی به خلافت رسیدند.
 ابوسفیان یک از اشراف با نفوذ قریش و از یاران نزدیک  محمد بود. معاویه پسر ابوسفیان به دلیل موفقیت ها و پیروزی در جنگ ها مورد احترام ابوبکر قرار گرفت. این موفقیت در زمان عمر با تصرف منطقه شام بیشتر شد و معاویه حاکم شام و دمشق شد. بعد از آن عثمان نیز معاویه را منزلتی زیاد داد  تا جایی که همگان بر این باور بودند که عثمان معاویه را به عنوان جانشین خود برگزیده است. عثمان قبل از اینکه جانشین خود را برگزیند به طرز مشکوکی کشته می شود و علی خلافت را به دست می گیرد. عایشه – که دیگر رابطه اش با علی تیره شده بود-  علی را متهم کرد که در کشتن عثمان نقش داشته است. باری علی پس رسیدن به خلافت معاویه را از حکومت شام برکنار می کند و معاویه با او وارد جنگ می شود. علی او را شکست می دهد .پس از کشتن علی توسط  ابن ملجم  و شاید تحریک معاویه-  حسن پسر بزرگ علی  با معاویه وارد جنگ  می شود ولی شکست می خورد. دلیل شکست حسن خیانت لشکریانش و مردم کوفه بود که بیشتر آنها با معاویه بیعت کردند . حسن به ناچار تسلیم شد و تا پایان عمر به رتق و فتق امور شعیان اندک  و حرم سرای بزرگ خود پرداخت. حسن به گفته ای بیش از صد همسر داشت و توسط یکی از همین زن‌های خود  به نام جعده مسموم شد و مرد.
حسین دومین پسرعلی که  یک سال از حسن کوچکتر بود به صورت عرفی رییس خانواده شد. در آن زمان  معاویه در اوج فدرت بود و حکومت اموی با اقتدار سرزمین های به زور مسلمان شده را  در کنترل داشت. حسین اگرچه بر خلاف برادرش جنگجویی ماهر و اعتماد به نفس زیادی داشت ولی به دلیل قدرت معاویه امکان عرض اندام و اعتراض علنی نداشت . پس از مرگ معاویه پسرش یزید بر تخت نشست و مطابق رسوم آن زمان همه مردم باید با او بیعت می کردند تا حکومت اش مشروعیت داشته باشد. مردم  می بایست وفاداری خود را با حاکم  به صورت بیعت کردن اعلام نمایند، عدم بیعت به منزله اعلام علنی و مخالفت با حاکم و اعلام جنگ با حکومت محسوب می شد. ( چیزی شبیه  اعلام اعتقاد قلبی و عملی به ولایت فقیه در جمهوری اسلامی ست) !
یزید نیز به حسین ابن علی پیغام داد که با او بیعت کند.  حسین که 56 سال از عمرش می گذشت و هر آن ممکن بود با مرگ طبیعی ( باتوجه به میانگین سنی آن زمان) و یا سم زنان کشته شود،  با یک حساب و کتاب سر انگشتی به این نتیجه رسید که چیزی برای از دست دادن ندارد و اکنون تنها موقعی ست که شاید بتواند  حکومتی که حق خود می دانست را بدست آورد. پس به یزید پیغام داد که حاضر به بیعت نیست و عملن به اپوزیسیون یزید تبدیل گشت وخود را برای مبارزه آماده نمود.  نتایج نظر سنجی‌ها نشان می داد که در مدینه طرفداران زیادی ندارد بنابر این مجبور شد به مکه فرار کند. یزید هم شخصی سمج به نام عمرو  را مامور دستگیری حسین کرد. حسین نتوانست از دست این مامور فرار کند و حتا در شلوعی های مکه نیز امکان مخفی شدن نداشت پس تصمیم گرفت به کوفه برود. پسر عمویش مسلم ابن عقیل را به کوفه فرستاد تا سروگوشی آب دهد و آماری از طرفداران خود بگیرد. مردم کوفه که قبلن به علی و حسن رکب زده بودند باز هم توانستند مسلم را سیاه کنند. مسلم برای حسین پیغام فرستاد که بی خیال زیارت مکه شده و به کوفه بیاید که همه از پیر و جوان مشتاق دیدن نوه رسول خدا و حمایت از او هستند. حسین هم با خوشحالی زیارت را نیمه کاره رها کرده و به همراه همسران، کنیزان و خانواده و گروهی از یارانش  به سوی کوفه روان شد. باری در میان راه سپاه حکومتی به فرماندهی عبیدالله ابن زیاد راه آنها را بست و از آن ها خواست راه خود را عوض کرده و به طرف کوفه نروند . جالب اینکه بیشتر افراد این لشکر انبوه را مردم کوفه یعنی همان شیعیان و طرفداران حسین تشکیل می داد. حسین با خود فکر کرد جایی برای رفتن و پناهنده گی ندارد و احتمال اینکه آن ها به طور علنی حاضرشوند نوه ی محمد و خانوده او را بکشند کم است پس بهتر است کوتاه نیاید و روی حرف خود بیایستد ( بی گمان آن زمان نرمش قهرمانانه اختراع نشده بود). 
باری هر دو طرف بر حرف خود پافشاری کردند و جنگ در گرفت. بافی ماجرا را همه می دانند در نبردی نابرابر(از نظر تعداد) حسین و یاران باقی مانده اش  تار و مار شدند و مسلمانان شیعه هر سال یاد آن کشتار ناجوانمردانه  را با گریه و عزاداری زنده نگه می داشتند بعد ها این موضوع به یک داستان حماسی و قهرمانانه تبدیل شد و حسین به قهرمانی آزادیخواه که برای زنده نگاه داشتن اسلام قیام کرده بود تبدیل گشت.
این تغییر و تحول باعث شد که نذری نان و خرما به حلوا و بعد به حلیم و آش و کم کم به خورش قیمه تبدیل شود. امروزه شاهدیم که گروه های عزاداری شکیل تر، خوش نیپ تر به خیابان می آیند و در بعضی هیئت ها چلو کباب هم می دهند. اجرشون با قاتلین سید الشهدا 

۳۳ نظر:

  1. چقدر چرت و پرت بافتی اخه! احمق! ابوسفیان از یاران نزدیک محمد بود؟ ریدی با این تفسیرت
    هم حرومزاده ای هم تهی مغز

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. تربیت یکی از شیعیان حسینی در کامنت بالا موج می زند...

      حذف
    2. afradi mesle shoma baese aghab mondegi bashariatan , be omid inke ye hade aghal maghz o shoaori to saret tabalvor koneh

      حذف
    3. این مسلمان در یک پاسخ کوتاه پنج بار فحش داد. بدون شک اگر دستش میرسید برای اسلام مرتکب قتل هم میشد. متاسفانه مکتب اسلام به یک مکتب غیر اخلاقی و زورگو و فحاش و آدمکش تبدیل شده.

      حذف
    4. دوست عزیز... باید بگویم مکتب اسلام به یک مکتب زورگو و آدمکش تبدیل نشده... جوهره این دین از همان اول همین بوده. اسلام از همان نقطه نخست و در نطفه زورگو، فحاش، ستمگر و آدمکش بوده و هست... خصوصا مکتب شیعه...

      حذف
  2. مشکل تحلیل شما، دقیقاً همون جاییه که رهاش کردید و گفتید که : «بقیه ماجرا را همه میدانند». اگه انگیزه حسین، اینهایی باشه که شما گفتید، آیا حسین نمیتونست، توی همون روز آخر و توی کربلا تسلیم بشه؟ و اعلان صلح کنه؟ با این که این فرصت رو هم داشت. من انکار نمیکنم که حسین، برای این که به حکومت برسه، در برابر یزید فاسد قیام کرد. ولی این مسئله هیچ اشکالی نداره. حسن و حسین، تو زمان معاویه نمیتونستند قیام کنند، چون معاویه ظواهر دین رو رعایت میکرد، اما یزید، دیگه دچار فسق علنی شده بود و برای حسین، معنا نداشت که با کسی که فسق علنی میکنه، بیعت کنه و به همین دلیل، انگیزه اش هم قیام علیه یزید و هم کسب حکومت بود و این به نظر من هیچ اشکالی نداره.

    پاسخحذف
  3. کیر حسن تو کون حسین حداقل به خاطر زن بیعت کرداین حسین زنازاده یک گهی خورد شیعه احمق باید هزار سال تاوان زن بارگی این دیوث و بده

    پاسخحذف
  4. tohi maghz toi koskesh arabzadeh ke hich enteghad ya tafsiri gheyraz charandiyat khodetoon ro ghabool nadarid

    پاسخحذف
  5. یک نتایج نظر سنجی رو از کجا آوردی؟ 2- سخن قرآن در مورد اهل بیت و یادت رفت 3- همیشه باید یادت باشه افکار خودت جامع نیست 4- من ندیدم منابعی از این سخنان که گفتی راویش اهل سنت باشن بیاری 5- امیدوارم خدا شفات بده 6- یا حسین انی سلمن لمن سالمکم و حرب و لمن حاربکم

    پاسخحذف
  6. احمق بیسواد . تاریخ طبری رو بخون تا بفهمی ابوسفیان بعد از اسلام آوردن چطور یار غار محمد میشه و حتی معاویه رو به خدمت محمد درمیاره .
    هر چند شما سوادت از حلیه المتقین آخوندا بیشتر نمیکشه

    پاسخحذف
  7. احمق تو هستی که میخواهی احمق بمانی حرمزاده تو هستی که
    داغ اعراب وحشی رو به سینه میزنی آخه از حسین به تو چه؟
    تخم عربی شاید نمیدونم
    عربها که اینارو آدم حساب نمیکنن
    همش جنگ قدرت و زن بوده زدن هم دیگر داغون کردن
    خاک بر سر هر چی جاهل و نفهم که تاریخ و فرهنگ مملکت خودش رو فراموش کرده و عربها شدن ناموسش

    پاسخحذف
  8. آها حسین فکر کرد داره میمیره گفت برم تو جنگ کشته بشم . خیر سرت باایت تحلیلت . خاک بر سر بالاترین که لینک به مطلب تو بالاترین لینکشه

    پاسخحذف
  9. I have experienced moarram ceremony for 60 years. I never had such a clear explanation about the story. Thank you.

    پاسخحذف
  10. دعوا بر سر زیبا روی لوند به نا ارینب بوده ...کشمکش بر سر دختری به نام ارینب ، بین یزد و حسین بوده است واقعه کربلا بر سر دعوای تصاحب ارینب بوده است اگر شک دارید ارینب را در جستجو کنید .....مردم سر زیر برف کرد و مرده پرست غوغاسالار و همیشه در آمار ایرانی کلا قابلیت تخیل قوی دارند

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. باور کن توی ایرانی ها باز قوۀ تخیل تو از همه بالاتره. همچین نوشتی، آدم فکر میکنه دعوا از کافه شروع شده شما هم شاهد بودی.

      حذف
  11. albate to ham ke saro sinat mizani vase un arabi ke 1200 pish koshte shode to hi maghzi

    پاسخحذف
  12. با این تفسیر های غیر مستند و واقعا" ساده (به معنای احمقانه )نشان دادی سوادت نیز مانند شعورت کم است .اگر راست می گی مطالب را مستند به شواهد کن

    پاسخحذف
  13. دست نویسنده درد نکنه ولی‌ اونایی که خشکه مغزن و کلا از لحاظ ادراکی و شعوری پایینن امیدی به فهموندنشون نیست ولی‌ به امید فهموندن اون افرادی که یه ذره شعور نسبی‌ دارن، به امید اینکه این دست از نوشته ها باعث روشن شدن مردم بشه و دست از طرفداری از این ادیان لعنتی و بدترین اونها اسلام بردارن .
    به امید روزی که این ادیان پوسیده فکر هیچ بنی‌ بشری رو به خودش مشغول نکنه .

    پاسخحذف
  14. لعنت به طرفداران یزید زمان

    پاسخحذف
  15. خیلی ناجوانمردانه تحلیل کرده و کار پاکان را قیاس از خود کرده ای.متاسفم برایت.خدا همه را هدایت کند.

    پاسخحذف
  16. حیف تهی مغز ! این زیاد گفت راه خود را عوض کنند یا اینکه گفت یا بیعت میکنی یا باید بجنگی !
    مزخرف و بی پایه تر ار این تحلیل ندیده بودم .

    پاسخحذف
  17. ابوسفیان (نام کامل:ابوحنظله صخر ابن حرب ابن امیه) (مرگ: ۳۱ ه. ق در سن ۸۸ سالگی) از بازرگانان معروف و بزرگان قریش در زمان محمد بن عبدالله بود. وی پدر معاویه و جد عده‌ای از خلفای معروف به بوسفیانی بود.[۱]

    از دیگر کارهای او فرماندهی نیرویی برای کنترل برده‌ها در مکه بود. در جنگ بدر حضور داشت و در جنگ احد در برابر محمد جنگید. او در فتح مکه شهادتین گفت و در چند جنگ برای اسلام شرکت کرد. ابوسفیان در سال ۳۲ هجری در مدینه درگذشت.

    پاسخحذف
  18. bara khodam miteasefam ke in arajif ro khoundam agar che avalesh ba edea mostand boodan varedesh shodam vali zood fahmidam part o pala migid. Sharm bar shoma baad

    پاسخحذف
  19. واقعا جای مغز تو اون کله شعربافت از کاه استفاده شده

    پاسخحذف
  20. ناشناس لطفا گه نخور راست میگه

    پاسخحذف
  21. "حسین که 56 سال از عمرش می گذشت و هر آن ممکن بود با مرگ طبیعی ( باتوجه به میانگین سنی آن زمان) و یا سم زنان کشته شود، با یک حساب و کتاب سر انگشتی به این نتیجه رسید که چیزی برای از دست دادن ندارد" و بلا بلا بلا
    از همین یه تیکه اوج حماقتت پیداست. لازم نیست کسی بقیه متن رو بخونه!!!

    پاسخحذف
  22. نمیخوام بگم اشتباه تاریخی نداشت ، ولی کی گفته که ما باید تاریخ بیگانگان را درست و مو به مو بگیم ، اصلن تاریخ بیگانگان ملخ خور به ما چه ربطی داره ، ، گور بابای هر چی عرب وعرب زاده و تاریخ سراسر قتل و زور و ظلم و وحشیگریشونه ، قبلانا نرمش قهرمانانه نبود ، حالا که هست ، تازه جام زهرم داریم ، حالا که مردای ایران از اون چیزا ..... ندارن که آشکارا با جانشینان خلافت عربها مقابله کنند پس با تحریف تاریخشون میتونند فعالیتهای نرمشی انجام بدند ، بنده خوشبین نیستم اما برای مردم که ضرری نداره .................

    پاسخحذف
  23. من هم با این ناشناس هم نظرم بچه خرو نفهم برو گم شو حسین(ع) بعد از 1400 هنوز پر رنگه ولی تو احمق نادان خدا شرتو اززمین بکنه.

    پاسخحذف
  24. شما استاد فیلم کردن مردمید آخه نسلتون به همون حرومزاده های کوفی که اهل رکب زدن بودند میرسه. فیلم ساز خوبی میشی اما واسه هالیووووودیه چیزی بگم بسوزی
    قطرات خونم سلولهای بدنم. تاروپود تنم فدای خامنه ای

    پاسخحذف
  25. حسین دید چیزی برای از دست دادن ندارد؟یعنی جان هم نداشته؟ فرزند هم نداشته؟ خودت بخون متنت رو ببین چقدر قضاوت و تحریف تاریخ نکردی به خیال خودت و آیا واقعا فقط نقل قول کردی؟

    پاسخحذف
  26. این یک فستیوال غمگین هست که همه خودشون را میزند برعکس برزیل

    پاسخحذف
  27. ﺩﻣﺖ ﮔﺮﻡ ﻭﻳﺮاﻳﺶ ﺳﻴﺰﺩﻩ ﻗﺎﻣﺖ ﭘﻮﻳﺎ اﺯﺧﻮاﻧﺪﻥ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎﻱ ﺑﻜﺮ و ﺯﻳﺒﺎﺳﺖ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻟﺬﺕ ﻣﻴﺒﺮﻡ
    ﺩﺳﺖ ﻣﺮﻳﺰاﺩ

    پاسخحذف
  28. داستان این بوده که هر کسی‌ اطراف مدینه بوده باید هر سال حج به مکّه میرفته و حج کامل به جا میاورده.حسین به مکّه میره و وقتی‌ نامه کوفیان به دستش می‌رسه حج را ناتمام گذشته و به سمت کوفه میره.اینکار جرم محسوب میشده که حج را ناتمام گذاشته.دستور قتل حسین تازی رو شریح قاضی میده .همانی که محمد و علی‌ تازی اوو را قاضی کردند.حتا کسانی‌ که فلج و کور بودند و نمیتوانستند به کربلا بروند سنگی‌ را به نیت جهاد به طرف کربلا پرتاب کردند تا در جنگ با حسین تازی که خلاف دین عمل کرده شریک باشند.از طرفی‌ هم یزید نمی‌خواسته کوفه رو از دست بده و دست حسین تازی بیفته

    پاسخحذف