باز نشر نوشته های این وبلاگ تنها با ذکر منبع آزاد می باشد.

۱۳۹۲ خرداد ۱۲, یکشنبه

حرکت های اعتراضی در ترکیه؛ شاید این جرقه در ایران در بازی ایران- لبنان زده شود!


اعتراض جزیی از زندگی اجتماعی‌ست. گاهی این اعتراضات سیاسی‌ست و گاه صرفا ریشه اجتماعی داشته که به ناخشنودی از تصمیم‌ و عمل‌کرد دولت‌مردان برمی‌گردد.
در جوامع دمکراتیک برای ابراز و اعلام این ناخشنودی‌ها و اعتراضات سازوکارهایی تعریف شده است و پاسخ‌گوییِ درست و قانونی به آن‌ها یکی از مشغله‌های همیشه‌گیِ حکومت‌هاست.
از آنجایی‌که حکومت‌های غیر مردمی اصولن حق هیچ‌گونه اعتراضی را از طرف مردم به رسمیت نمی‌شناسند، در ساختار خود راه‌های قانونی برای اعتراض و یا تجمع‌های اعتراض آمیز و چگونه‌گی برخورد با آن را تعبیه نکرده‌اند، به همین دلیل ناخشنودی مردم در حکومت‌های غیر مردمی همواره به صورت خشمی فروخورده تلنبار گشته و با کوچکترین جرقه‌ای نیروی پتانسیل خود را آزاد می‌نماید.
در روزهای گذشته شاهد بودیم که طرح تخریب یک پارک و تبدیل آن به مرکز خرید با اعتراض مردم استانبول (ترکیه) مواجه شد و به همان دلایل گفته شده در بالا حکومت اردوغان بدلیل ناتوانی در پاسخ‌گویی به این اعتراض موجب برانگیخته شدن خشم عمومی و ناآرامی در استانبول گردید.
دولت مردان و سیاسیون با تجربه می‌دانند که به همین راحتی و با یک جرقه ممکن است" انبار باروتِ " خشم عمومی شعله‌ور گردد و آتشی به پا خیزد که کنترل آن گاهی ناممکن  بوده و یا تنها با پرداخت هزینه‌ای هنگفت میسر شود.

برگردیم به ایران‌مان و خشم فروخورده مردم و بازی فوتبال ایران-لبنان در 21 خرداد.
موسمِ انتصابات رژیم است و بساط داغ کردن تنور این انتصابات در هر کوی وبرزن توسط ایادی و مزدوران رژیم براه است. مردم نیز خسته از ظلم و جور حکومت و خم شده زیر بار فشار روزافزون اقتصادی، بی تفاوت نظاره‌گر این نمایش همیشه‌گی هستند!
اما در این اوضاع و احوال قضیه فوتبال جداست. ورزشگاه، همیشه محلی برای بروز ناخشنودی و فریاد خشم و قهر از ظلم و بی عدالتی ست. گاهی اعتراض به بی عدالتی داور و یا سوء مدیریت و حق کشیِ مربی و یا مسوولان تیم و مدیران ورزشی، باعث فریاد و حرکت های جمعی در ورزشگاه ها شده و گاهی نیز شادی و غم حاصل از نتیجه یک مسابقه در سطح شهر و کشور چنان گسترده گشته که نطفه‌ی اصلی و یا جرقه ابتدایی را تحت الشعاع قرار داده است.
نمونه ها بسیارند از شادی سراسری مردم بعد از پیروزی برابر استرالیا گرفته تا غم و اعتراض پس از باخت برابر بحرین!
یکی از آخرین حوادث بر می‌گردد به سال 1390 که شعار "نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران" چنان طنینی در ورزشگاه آزادی انداخت که پیام آن به گوش غافلان رسید و خواب‌شان را تا مدت‌ها آشفته ساخت.
ویدیویی از آن رویداد :

اکنون نیز بار دیگر در روز 21 خرداد ماه - و تنها چند روز مانده به انتصابات رژیم- تیم ملی ایران مقابل تیم لبنان در ورزشگاه آزادی به میدان خواهد رفت. نتیجه این دیدار برای راه‌یابی به مرحله بعد برای ایران تعیین کننده و حیاتی‌ست. انتظارِ دور از ذهنی نخواهد بود که این بازی - فارغ از نتیجه آن و غم و شادی پس از آن- به اتحاد و تجمع ایرانیان بیانجامد و شعارها و کنش‌هایی را موجب شود که مورد پسند ملایان نبوده و جرقه‌ای گردد که خواب خوش حاکمان و برنامه‌هایشان را برای نمایش انتصابات برهم زند.
شاید شعار" نه غزه، نه لبنان- جانم فدای ایران"، که اعتراضی‌ست آشکار به سیاست‌های ضد ایرانی حکومت،  بار دیگر در خیابان‌های پایتخت طنین افکن شود و کام اژدهای ولایت فقیه را تلخ گرداند. 

۲ نظر:

  1. پیشنهادی ﮐﺎﻣﻼ ﻋﻤﻠﯽ ﻭ ﺍﺛﺮﺑﺨﺶ :
    ﺩﻭ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﺪﻧﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺍﺛﺮﺑﺨﺶ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ
    ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺳﻌﯽ ﺷﻮﺩ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﻣﺴﺎﺑﻘﺎﺕ
    ﻭﺭﺯﺷﯽ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﺮﺍﺳﻤﺎﺕ ﺭﺳﻤﯽ ﺩﺍﺧﻞ ﻭ
    ﺧﺎﺭﺝ ﮐﺸﻮﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﺭﻭﺵ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﻣﺪﻧﯽ
    ﻋﻤﻠﯽ ﻭ ﻓﺮﺍﮔﯿﺮ ﺷﻮﺩ، ﻫﻤﭽﻮﻥ ﻣﻮﺟﯽ ﺗﻤﺎﻡ
    ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻓﺮﺍ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﯽ ﺷﮏ ﺗﻮﺳﻂ
    ﺭﺳﺎﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﻌﺘﺒﺮ ﺟﻬﺎﻥ ﺍﻧﻌﮑﺎﺱ ﺩﺍﺩﻩ ﺧﻮﺍﻫﺪ
    ﺷﺪ، ﻭ ﮐﺎﺥ ﺍﺳﺘﺒﺪﺍﺩ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﻟﺮﺯﻩ ﺧﻮﺍﻫﺪ
    ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ .
    -1 ﺩﺭ ﺗﻤﺎ ﻣﯽ ﻣﺴﺎﺑﻘﺎﺕ ﺳﻌﯽ ﮔﺮﺩﺩ ﺍﺯ
    ﭘﺮﭼﻢ ﺭﺳﻤﯽ ﺑﺎ ﺁﺭﻡ ﺍ … ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﻋﻨﻮﺍﻥ
    ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻧﮕﺮﺩﺩ ﻭ ﺻﺮﻓﺎ ﭘﺮﭼﻤﯽ ﺑﺎ ﺳﻪ ﺭﻧﮓ
    ﺑﺪﻭﻥ ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ ﺁﺭﻡ ﻭ ﯾﺎ ﺻﺮﻓﺎ ﺑﺎ ﻧﻘﺸﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ
    ﻭ ﯾﺎ ﻭﺍﮊﻩ ﺍﯾﺮﺍﻥ ) ﻻﺗﯿﻦ ﻭ (… ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮔﺮﺩﺩ
    ﻭ ﮐﻢ ﮐﻢ ﺧﻮﺩ ﺍﯾﻦ ﺍﻣﺮ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻧﻤﺎﺩ
    ﻣﻌﺘﺮﺿﯿﻦ ﺑﻪ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﻓﻌﻠﯽ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺩﺭﺁﯾﺪ .
    ) ﻗﺎﺑﻞ ﺫﮐﺮ ﺍﺳﺖ ﺻﺮﻓﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻋﻤﻠﯽ ﺷﺪﻥ
    ﻭ ﻓﺮﺍﮔﯿﺮ ﺷﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﮐﺖ ﺩﺭ ﺩﺍﺧﻞ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻭ
    ﺩﺭ ﺑﺴﺘﺮ ﻓﻌﻠﯽ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻧﺎﻣﯽ ﺍﺯ ﭘﺮﭼﻢ ﺷﯿﺮ ﻭ
    ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﻧﺸﺎﻥ، ﻧﯿﺎﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭﮔﺮﻧﻪ ﻣﺎ ﺑﻪ
    ﻋﻨﻮﺍﻥ ﯾﮏ ﻧﻤﺎﺩ ﻣﻠﯽ ﻭ ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ
    ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﯾﻢ، ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺷﺎﯾﺪ ﺩﺭ ﺑﻌﻀﯽ ﻣﺴﺎﺑﻘﺎﺕ
    ﺧﺎﺭﺝ ﮐﺸﻮﺭ ﺑﺘﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻫﻢ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ
    ﭘﺮﭼﻤﻬﺎﯼ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﺮﺩ . (
    -2 ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﻣﺴﺎﺑﻘﺎﺕ ﻭﺭﺯﺷﯽ ﻭ …
    ﻫﻤﺰﻣﺎﻥ ﺑﺎ ﭘﺨﺶ ﺳﺮﻭﺩ ﺭﺳﻤﯽ ﻓﻌﻠﯽ
    ﺣﺎﮐﻤﯿﺖ ﯾﻌﻨﯽ » ﺳﺮ ﺯﺩ ﺍﺯ ﺍﻓﻖ « ﻫﻤﻪ
    ﺟﻤﻌﯿﺖ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪﻩ ﻭ ﯾﮑﺼﺪﺍ
    ﺳﺮﻭﺩ ﻣﻠﯽ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺧﻮﺩ ﯾﻌﻨﯽ »ﺍﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ،
    ﺍﯼ ﻣﺮﺯ ﭘﺮﮔﻬﺮ « ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﻨﺪ . ﺍﯾﻦ ﺳﺮﻭﺩ ﺑﻪ
    ﺧﺎﻃﺮ ﻭﯾﮋﮔﯿﻬﺎﯼ ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻔﺮﺩ ﺧﻮﺩ ﻗﺎﺑﻠﯿﺖ
    ﺟﺬﺏ ﺳﺮﯾﻊ ﻫﻤﺮﺍﻫﯽ ﺟﻤﻊ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺑﺎ
    ﺁﻥ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺷﺪ . ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﺗﺼﻮﺭ ﮐﻨﯿﺪ
    ﺩﺭ ﺍﺳﺘﺎﺩﯾﻮﻣﯽ ﻭﺭﺯﺷﯽ ﺩﻫﻬﺎ ﻫﺰﺍﺭ ﻧﻔﺮ ﻭ ﯾﺎ
    ﺩﺭ ﺍﺳﺘﺎﺩﯾﻮﻡ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﺻﺪ ﻫﺰﺍﺭ ﻧﻔﺮ ﯾﮑﺼﺪﺍ ﺍﯾﻦ
    ﺳﺮﻭﺩ ﺭﺍ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺑﺰﻧﻨﺪ ﻭ ﺳﺮﻭﺩ ﺣﺎﮐﻤﯿﺖ ﺭﺍ ﺩﺭ
    ﻣﯿﺎﻥ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﮔﻢ ﮐﻨﻨﺪ . ﺍﯾﻦ ﺣﺮﮐﺖ،
    ﺭﯾﺨﺘﻦ ﺁﺏ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺑﮕﻪ ﻣﻮﺭﭼﮕﺎﻥ ﺣﺎﮐﻤﯿﺖ
    ﺍﺳﺘﺒﺪﺍﺩ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ . ﭼﻨﯿﻦ ﺭﺧﺪﺍﺩﯼ ﺳﺮﯾﻌﺎ ﺩﺭ
    ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺭﺳﺎﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﺎﺯﺗﺎﺏ ﺧﻮﺍﻫﺪ
    ﯾﺎﻓﺖ ﻭ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﭘﯿﺎﻡ ﺭﺳﺎﻥ ﺻﺪﺍﯼ ﻣﻠﺖ ﺩﺭ
    »ﻧﻪ « ﺑﻪ ﺣﺎﮐﻤﯿﺖ ﻓﻌﻠﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ .
    ﻟﻄﻔﺎ ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﻮﺍﻓﻘﺖ ﻧﺴﺒﯽ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ
    ﺣﺮﮐﺖ ﮐﺎﻣﻼ ﻣﺪﻧﯽ ﺍﺛﺮﺑﺨﺶ، ﺍﺛﺮ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﯾﻦ
    ﺩﻭ ﭘﺪﯾﺪﻩ ﺭﺍ ﺩﺳﺖ ﮐﻢ ﻧﮕﯿﺮﯾﺪ ﻭ ﺗﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ
    ﺍﻃﻼﻉ ﺭﺳﺎﻧﯽ ﻧﻤﺎﯾﯿﺪ ﺗﺎ ﺑﺰﻭﺩﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ
    ﺭﺍﻫﮑﺎﺭ ﻣﺪﻧﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﻣﺴﺎﺑﻘﺎﺕ ﺟﻬﺎﻧﯽ
    ﻭ ﺩﺍﺧﻠﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻓﺮﺍﮔﯿﺮ ﻧﻤﺎﯾﯿﻢ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻧﻌﮑﺎﺱ
    ﮔﺴﺘﺮﺩﻩ ﺁﻥ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻭ ﻭﺣﺪﺕ ﻣﻠﯽ ﻣﺮﺩﻡ
    ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﺎﮐﻤﯿﺖ ﻓﻌﻠﯽ ﻭ ﺟﻬﺎﻧﯿﺎﻥ ﻧﺸﺎﻥ
    ﺩﻫﯿﻢ .
    ﺑﯿﺎﯾﯿﺪ ﺑﺎ ﻭﺣﺪﺕ ﻣﻠﯽ، ﺧﻮﺩ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ
    ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻧﻤﺎﯾﯿﻢ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ
    ﻣﺎ ﺭﺍ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ .
    ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺪ ﺁﻧﺮﻭﺯ.

    پاسخحذف
  2. تروریستهای غزه و لبنان بدانند
    حمایت مردم ایرانو ندارند.

    پاسخحذف