باز نشر نوشته های این وبلاگ تنها با ذکر منبع آزاد می باشد.

۱۳۹۲ فروردین ۱۰, شنبه

درس تاریخ برای مهدی خزعلی ؛ دره‌ی بزرگ بی اعتمادی بین ظالمان و مردم را با جسد قهرمانان پوشالی نمی توان پر کرد.


هر از گاهی شاهد آن هستیم که خبرهایی از آقای مهدی خزعلی در فضای مجازی به طرز گسترده ای منتشر می گردد و نام ایشان به تیتر اول رسانه ها تبدیل می شود. خبرهایی مانند:
-خزعلی دستگیر شد.
-خزعلی در هنگام دستگیری مورد ضرب و جرح قرار گرفت و به شدت مجروح شد.
-خزعلی به اعتصاب غذا دست زد.
-جان خزعلی در خطر است.
-وخامت حال خزعلی در پی  nروز اعتصاب غذا
و بسیاری خبرهای مشابه که در طول دو- سه سال گذشته موجب نگرانی، نسبت به وضعیت ایشان و موضع‌گیری افراد و گروه ها در دفاع و یا بعضاٌ بر علیه ایشان گردیده است.
 اما پرسش‌هایی ست که تا کنون چه از سوی آقای خزعلی و یا هواداران ایشان به روشنی پاسخ داده نشده اند، پرسش‌هایی مانند:  
آقای مهدی خزعلی به دنبال چیست؟! و یا خواسته ی ایشان چیست؟
ایشان ادعا دارند که مبارزه‌ی سیاسی می‌کنند ولی این مبارزه باید خواسته و هدف روشنی داشته باشد. نه تنها ایشان بلکه تمامی کسانی که دست به اعتصاب غذا می‌زنند باید خواسته‌ی مشخصی را مطرح کنند که تا برآورده شدن آن  و دستیابی به آن هدف به اعتصاب خود ادامه دهند. آیا ایشان در موارد قبل به هدف و خواسته های خود دست یافتند که اعتصاب خود را پایان دادند؟!
تعدد اعتصاب هایی که هر کدام ماه ها به طول کشیده اند و پایان و شروع مجدد، این انتظار اولیه را به وجود می‌آورد که ایشان توضیح دهند چرا به این روند تکراری ادامه می دهند؟

عده ای از دوستان بر این باورند که آقای خزعلی با چشم پوشی از امکانات آقازاده گی و نسبت خانواده گی در راه مردم پای گذارده و به همین دلیل شایسته ی حمایت می باشند. اما  این دوستان هیچ گاه اشاره نمی کنند آقای خزعلی کدام هدف را دنبال می کند که همسو با اهداف ملت و در راه ملت است.
عده ای می گویند که فارغ از اختلاف سلیقه و عقیده، می بایست در راستای دفاع از حقوق بشر و آزادی عقیده از آقای خزعلی نیز به عنوان یک زندانی سیاسی دفاع و حمایت کرد.
پرسش این است که آیا فعالیت‌های آقای خزعلی در راه آزادی ایران است؟! آیا ایشان در جهت نابودی ظلم و جنایات رژیم اسلامی مبارزه می کنند یا هدف ایشان ریشه در مخالفت شان با دولت کنونی و دار و دسته ی احمدی نژاد دارد و نهایتِ آرزوی سیاسی‌شان اصلاح بعضی از رفتارهای ولی فقیه و یا محدود کردن بعضی از اختیارات ایشان است.
با کدام معیار می توان آقای خزعلی را به عنوان یک مخالف و یا زندانی سیاسی تعریف نمود؟
کجا و چه زمانی ایشان به خواسته های واقعی مردم اشاره کرده اند و خواهان سرنگونی و برخورد با بنیان گذاران و دست اندرکاران جانی این رژیم ددمنش، منجمله فسیل‌های شورای نگهبان و مجلس خبرگان و امثال پدر خود –حضرت آیت الله خزعلی- شده اند.
چه هنگام آقای خزعلی به روشنی و شفافیت ازحقوق اقلیت‌های دینی همچون بهایی‌های در بند،  دفاع و جنایات رژیم درسال های پیش از دولت کنونی را محکوم کرده اند..
چرا ایشان به قتل‌ها و جنایات زمان دولت‌های سازندگی و اصلاح طلب اشاره نمی‌کنند؟

اگرسابقه‌ی مخالفت ایشان و مبارزات سیاسی‌شان  به بعد از شروع دولت احمدی نژاد بر می‌گردد، دیگر نمی توان ایشان را در زمره‌ی مبارزان سیاسی و مدافعان آزادی بر شمرد بل‌که مکان ایشان به مخالف و اپوزیسیون دولتی تنزل یافته و طبعاً به همان میزان دارای اعتبار و شاٌن خواهند بود. و البته به همان نسبت هم درخور توجه و انعکاس! مانند دستگیری‌های گاه و بی‌گاهِ عناصر دولتی و غیر دولتی و مهره های حکومتی در برخوردها و بده بستان‌های سیاسی بین  گروهی  و جنگ قدرت.

به هر روی هر بار با فعالیت گسترده و مانورهای تبلیغاتی برای نمایاندن وخامت اوضاع آقای خزعلی، شاهد انتشار مطالب انتقادی از ایشان نیز هستیم. باید منتظر بود و دید که هدف از این بازی‌های سیاسی چیست! بازیِ تکراری و لوث شده ای که علی‌رغم تکرار، نباید به سادگی از کنار آن گذشت وآن را از واکنش‌های مناسب بی نصیب گذاشت.
لازم به ذکر است هیچ انسان آزاده ای از کشته شدن دیگران خوش‌حال نمی‌شود ولی در عین حال هیچ عاقلی برای کشته شدن عنصری از قبیله‌ی جنایت کاران -در درگیری و جنگ قدرت بین گروهی، مانند قتل سعید امامی، - عزای عمومی اعلام نمی کند و زانوی غم به بغل نمی گیرد.
درس بزرگ تاریخ به تمامی جنایت کاران اینست، دره‌ی بزرگ بی اعتمادی بین ظالمان و مردم را با جسد قهرمانان پوشالی نمی توان پر کرد.

۱ نظر:

  1. محسن پودنکی کشتی گیر قهرمان جهان در ٣۵ سلگی به علت عدم رسیدگی مسؤلین مرد .
    جاکشان ورزشی نویس سکوت پر معنا کردند
    از سایز شورت مسی تا اندازه کیر رونالدو
    داستانهای دنباله دار نوشتند
    از دوست دختر جدید راموس
    تا رفتن پرسپولیسی های جاکش در مکه به پابوس
    گزارش تصویری به خورد ما دادند
    ولی دریغ از یک کلمه :
    ” پودنکی مرد ”
    سگ رید به این دینتان
    گربه شاشید به مذهبتان
    نان جمهوری جاکشان اسلامی
    اینقدر بی غیرتتان کرد ؟
    تختی که مرد به دروغ نوشتید شاه کشته
    زن قحبه ها چرا پودنکی را که اینها به راستی کشتند
    سکوت کردید ؟
    جاکشان ورزشی نویس
    سکوت پر معنا کردند
    که ما را چه به سیاست
    هر که هرکه را کرد نوش جانش
    حق ما برسد
    چکار داریم به رنگ شورت و بند تنبناش .
    از روزنامه جاکش اعتماد اصلاح طلب تا کرانه های روزنامه های حزب اله
    همه جا سکوت کردند
    جاکشان ورزشی نویس
    سکوت پر معنا کردند .
    اباذر غفاری

    پاسخحذف