خمینی در مصاحبه با نشریه اشپیگل* در مورد انتخابات آزاد چنین می گوید:
پرسش: آیا انتخابات واقعاً آزاد خواهد بود؟
پاسخ: بله. واقعاً آزاد. به شما بگویم که ما برای انتخابات شرایطی اسلامی قائل خواهیم شد که کاندیداها باید متصف به آنها باشند. ما نخواهیم گذاشت که عدهای قلیل معلوم الحال به خرج مردم وارد مجلس شوند.
نکته ی قابل تأمل این است که این مصاحبه در روزهای پیش از پیروزی انقلاب صورت گرفته و خمینی با شفافیت و بدون پرده پوشی بحث نظارت استصوابی را در انتخابات بیان میکند.
خمینی میگوید که برای انتخابات شرایطی اسلامی در نظر خواهد گرفت تا ورود افراد را به مجلس کنترل کرده و از ورود افرادی که ایشان آنها را معلوم الحال می داند جلوگیری گردد. با بیان این جمله، خمینی به صراحت طرز تلقی خود و ایدهآل خود را از انتخابات آزاد، تعریف و ترسیم نموده است.
انتخابات آزاد از دید وی بدان معناست که قبل از ورود به عرصه رقابت، کاندیدها می بایست از فیلتری بگذرند و در صورت داشتن شرایط اسلامی تعیین شده، قادر خواهند بود در رقابت انتخاباتی شرکت کنند.
آیا این همان مفهوم نظارت استصوابی را نمیرساند؟
پرسشهای زیر در پی این سخنان خمینی ذهن را مشغول میدارند:
1- حق تعیین سرنوشت وآزادی در انتخاب نماینده از همان ابتدا در حکومت جمهوری اسلامی نقض شده است.
پس ارجاع به قوانین مصوب این مجلس از جمله قانون اساسی و تکیه به اسناد و آمار مربوط به آنها برای اثبات محق و قانونی بودن شخص ویا عملکرد افراد، بی اساس و بی اعتبار می باشد زیرا مجلسی با این مشخصات نمیتواند خالق و بوجودآورندهی قوانینی مترقی و در برگیرنده حقوق بنیادین انسان و مبتنی بر آزادیهای فردی، باشد.
2-از نظامی که پایه و بنیاناش اینگونه شکل گرفته و بنیان گذارش-آن زمان که هنوز به طور کامل مستقر نشده و قدرت را بدست نگرفته بود- بدین نحو آنرا ترسیم نموده است، چگونه اکنون که تمام و کمال ابزار لازم را برای اعمال زورگویی و دیکتاتوری را دراختیار دارد، میتوان انتظار داشت که به انتخاباتی آزاد تن در دهد؟
3- نقش روشنفکران و روشنگران سیاسی در این روند چگونه تعریف می شود؟
خمینی صریح و شفاف گفت، ولی کسی نشنید واگر هم شنید آنرا جدی نگرفت. او می دانست چه میخواهد و برای رسیدن به خواستهاش چه باید انجام دهد، اما روشنفکران ما خود فریفته بودند و تلخی ماجرا اینجاست که اصرار درتطهیر خود و فریب کاری خمینی دارند. حال آنکه - ضمن تاکید بر فریبکاری خمینی- نقش عمدهی شکل گیری دیکتاتوری را میبایست در بی تدبیری، تساهل و خیانتکاری آندسته از روشنفکرانی که به جای به چالش کشیدن این اظهارات سعی در همسو نشان دادن آنها با حقوق بشر را داشتند و در مخفی نمودن خطری که در پس این عقاید نهفته بود، جستجو کرد.
به اصطلاح روشنفکرانی که به جای اقرار بر تدبیری و کاهلی خود، هم چنان به فریفتن خود و دیگران در تلاشاند.
بر ماست که اگر شعارزیبای انتخابات آزاد میشنویم، از گویندهاش بخواهیم که تعریف و تفسیر خود را ازآزادی و شرایطی که مد نظر دارد را بیان نماید. آنگاه میتوان انتخاباتی را آزاد خواند که هر کس با هر عقیدهای فرصت برابر برای شرکت و رقابت در آن را دارا باشد و پیش شرط های تعیین شده، مانع حضور افراد به دلیل عقیده، نژاد و جنسیت نگردد.
تاریخ به ما تذکر میدهد که برای در بند کردن آزادی، اول آن را با شرایطی ناعادلانه محدود میکنند.
آزادیِ گزینشی، نخستین گام درراه دیکتاتوری ست.
عه؟؟؟؟ می نویسی باز؟ خوشحالم.برم سر بزنم به نوشته هات ببینم چه کردی پس از بیش از یکسال نبودن :)
پاسخحذف