آقای دکتر اسماعیل نوری علاء در نوشتهای با عنوان
ترسی بدتر ازمرگ بار دیگر به موضوع فدرالیسم در ایران پرداخته اند. در کنار
بحث وگفتگو پیرامون ارزشگذاری وسنجش تحلیل ایشان، لازم است که نکاتی از این نوشته
را برجسته نمود و خواستار توضیح بیشتر شد.
ایشان تحلیل و تئوری خود را بدین
شکل مطرح نموده اند:
" در دو سوی ساده لوحی و
محاسبهء غلط، يا حتی سوء نيت و غرض ورزی و توطئه، اعماق ترسی را در رابطه با
آيندهء ديوانسالاری کشور و نيز داستان حقوق اقوام (يا مليت ها، يا هر عنوان
قراردادی ديگر) نشانم داد که انقلابيون سابق آن را در ميان مردم می پراکنند و
خودشان هم، تحت تأثير آن، به محافظه کارانی فلج تبدیل شده اند. همين ترس محافظه کاران سنتی را نيز به ترسی
بدتر از مرگ کشانده و واژه های براندازی و سرنگونی ـ و حتی انحلال طلبی ـ را در
قاموس بخش بزرگی از اپوزيسيون حکومت اسلامی مکروه و مردود کرده است."
پایه تحلیل جناب نوری علاء
بدین قرار است:
گروهی که ایشان آنها را
انقلابیون سابق و یا در جای دیگر چپهای اکثریتی، توده ای وسازمان جمهوری خواهان می نامند، همسو با اصلاح طلبان حکومتی به حق و
یا لاحق از براندازی رژیم جمهوری اسلامی جلوگیری می کنند و برای رسیدن به این هدف،
عامل گسترش ترسی در بین مردم شدهاند. این ترس همان ترس از هرج و مرج در صورت
سرنگونی رژیم و احتمال تجزیه کشور است.
همانگونه که عنوان شد این
تحلیل جای بحث دارد و میتوان آنرا به مدد مستندات و تجربیات عملی به چالش کشاند
که حاصل نقض و یا اثبات آن خواهد بود. اما در کنار آن مباحث، آنچه که موجب نگرانیست
آنست که برای پرهیز از این ترس (به زعم آقای نوری علاء) و واهمه از خوردن برچسب
"نگاهدارنده" رژیم و محافظهکاری و امثال اینها، با شجاعتی صفشکن به
دامان همان تجزیه طلبان فرصتجو فروغلطتید.
در جای جای این نوشته می بینیم
که جناب نوری علاء واژهگان «قوم و قومیت» را همعرض با واژهگان « ملت و ملیت»
نمودهاند و تنها توضیحشان این است که خود اقوام ایرانی خود را بدین شکل میخوانند.
در جای دیگری نیز میخوانیم که ایشان ما را ندا می دهند که از واژهگان « فدرال و
ملیت» ناسزا نسازیم!
این اولین بار نیست و بیگمان
آخرین بار نیز نخواهد بود که جناب دکتر نوری علاء سعی در توضیح و قلمزنی پیرامون
مفهوم «فدرال» داشتهاند. از مجموعهی سخنان ایشان میتوان دریافت که تعاریف آقای
نوری علاء از این واژه با مفهوم و تعاریف استاندارد و جهانی آن کمی زاویه داشته و
همخوان نیست. برای روشن شدن این موضوع به نمونهی زیر توجه فرمایید.
در این ویدیو آقای نوری
علاء پس از آنکه تعریفی از نوع حکومت فدرال میدهند، براساس همان تعریف ایشان به
صراحت اعلام میکنند که کشورهای ژاپن و چین
از نظام فدرال بهره می برند (رجوع به دقیقه 20 این ویدیو) و در ادامه میفرمایند:"
یک کشور حسابی به من نشان بدهید که فدرال نباشد".
آقای نوری علاء میبایست مرجعی
برای این اطلاعات خود عنوان میکردند چرا که بر اساس استانداردهای بینالمللی
کشورهای ژاپن و چین به عنوان فدرال شمرده نمیگردند.
در مورد کشور چین جالب است
یادآوری گردد که آقای « وو ونگوا» که دومین مقام چین است در سخنرانی جنجالی خود در
سال 2011 در کنگره ملی خلق چین ضمن اظهارات خود به صراحت گفتند که چین هیچگاه
سیستم فدرالیسم را نخواهد برگزید زیرا خطر جنگ های داخلی و تجزیه را به دنبال
خواهد داشت.
Wu Bangguo - officially number two in the leadership
structure - warned that China
could face civil disorder if it abandoned its current system.
"There would be no separation of powers between
the different branches of government and no federal system, he said." Ref2
چگونه ایشان میفرمایند:" یک کشور حسابی به من نشان بدهید که فدرال نباشد". آیا از حدود 158 کشوری
که به روش غیر فدرال اداره می شوند هیچ کدام از نظر آقای نوری علاء «حسابی» نیستند
و تمامی 25 کشوری که حکومت فدرال دارند « حسابیاند»؟! یا شاید آن جناب تقسیم بندی
دیگری دارند که کشورهایی نظیر ایتالیا، فرانسه، کره جنوبی، سوئد و... را نیز مانند
ژاپن و چین –بی آنکه خودآگاه باشند- در زمرهی کشورهای فدرال قرار میدهند؟!
این واقعیت که حکومت ایران به
همهی مردم ایران در چهارگوشهی آن ظلم روا میدارد حقیقتیست غیر قابل انکار، اما
اگر در بین اقوام ایرانی زندگی کنید خواهید دانست که به ندرت این ایرانیان خود را
جدای از دیگر هممیهنان مظلوم خود تصور میکنند.
برخلاف ادعای شما هرگز یک هممیهن کرد خود را ملت کرد نمینامد مگر آنکه تفنگی
بردوش در کوههای زاگرس به دنبال تعیین حدود ومرزهای کشور تخیلی خود باشد. بلوچ ،
آذربایجانی، لر یا عرب ایرانی با واژههای من درآوردی « ملت بلوچ، ملت ترک، ملت
لر و ملت عرب» بیگانهاند و خود را ایرانیانی میدانند که در دست حاکمانی جبار و
ستمگر اسیرند.
به هر روی در امور سیاسی همانگونه
که خود ایشان میگویند:" چرا که در کار مبارزهء سياسی، مصلحت انديشی حقيرانه،
و آويختن به بهانه هائی که چاره پذيرند و چاره ناپذير نشان داده می شوند، آدمی را
بجای حل مسئله تبديل به جزئی از خود مسئله می کند."،
نمی بایست مصلحت اندیشی کرد. نباید برای تلطیف مصنوعی روابط و برقرای گفتمان،
تعاریف و واژهگان را استحاله نمود تا به مذاق همگان خوشایند گردد، این درست همان
کاریست که مخترعان« اسلام رحمانی» سالهاست در پی آن هستند.
آقای نوری علاء،« فدرالیسم
رحمانی» شما دایره ای ست که تمامی کشورهای پیشرفته ودمکرات را مانند ژاپن- که وصف
آن رفت- در بر میگیرد و کشورهایی مانند سودان، پاکستان و ونزوئلا در بیرون آن جای
خواهند داشت حتا اگر تعاریف جهانی خلاف آن باشد. بیگمان تغییرات ظاهری و رحمانی
واژهگان بدون درنظر گرفتن معنا و واقعیات پس آنها نه تنها به سود مبارزات مردم
ایران نیست بلکه بر جو عدم اعتماد و جداسری دامن خواهد زد.
مراجع:
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر