در پی تهدید حملهی نظامی کشورهای غربی به ایران، شاهد اعلام مخالفت و موافقت گروهها و شخصیتهای سیاسی در این باره هستیم. به نظر میرسد که گروههای مذهبی وغیر سکولار بیش از دیگران نگران این تهدیدها هستند و در مورد عواقب آن هشدار می دهند.
فارغ از درست و یا اشتباه بودن دلایل و منطقی که منجر به این گونه اعلام مواضع شده است، پرسشی که پیش میآید اینست که:
نزدیک به چهارده قرن است که از سوی مبلغان و بزرگان مذهب تشیع به مردم جهان این نوید داده میشود که نگران ظلم و ستمِ حاکمان جبار و زورگو نباشند چرا که، روزی فرا میرسد که منجی عالم بشریت مهدی موعود ظهور میکند و با کمک سپاهِ خود، تمامی ظالمان را از دم تیغ شمشیر خود خواهد گذراند و صلح و آرامش را به جهان باز خواهد گرداند.
نکتهی قابل توجه اینست که قیام مهدی، قیامی مسلحانه است و ایشان با کمک شمشیر و سپاه خود کشورهای گوناگون را یکی پس از دیگری فتح خواهند نمود.
اکنون سازمان ملل متحد با کمک نیروهای نظامی ناتو، ادعای اجرای همین نقش را دارد وسعی در القای این موضوع را دارد که با سرنگون کردن رژیم های دیکتاتوری قصد دارد مردم کشورهای تحت ستم را از دست حاکمان جابر رهایی بخشد .
تنها فرق ماجرا در اینست که ناتو با هواپیماهای جنگی این کار را انجام میدهد و جناب مهدی با شمشیر!
چه تفاوتی در اصل ماجرا وجود دارد؟! هر دو ادعا دارند که با تکیه بر نیروی نظامی و قدرت قهریه ظلم و جور را از بین خواهند برد و صلح و آرامش را به ارمغان خواهند آورد، پس چرا برای آمدن و حملهی آن حضرت دعای تعجیل در ظهور وآمدن می خوانند و هر شب جمعه دست به سوی آسمان بلند میکنند ولی برای نیامدن این یکی صدها اعلامیه می دهند و مضرات آنرا برمی شمرند؟!
به نظر می رسد که این طرز تفکر ریشه در همان ایدئولوژی دارد که صدور اسلام و هرگونه دخالت سپاهیان اسلام را در کشورهای دیگررا مجاز میداند ولی هیچ کس و هیچ سازمانی حتا به پشتوانه ی معاهداتِ بینالمللی، حق هیچگونه اعتراضی به عملکرد غیر انسانی و جنایت کارانه ی حاکمان کشورهای اسلامی را ندارد و آن را به مثابه دخالت غیر قانونی در امور داخلی خود می دانند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر