آب ها از آسیاب اُفتاده و وقت
آن است کمی با خود بیندیشیم که در ژنو چه شد؟!
نگاه اول- من اصلاح طلبام.
خواهان ماندگاری رژیم جمهوری اسلامی به هر قیمتی هستم. نظام در موقعیت خطرناکی
قرار گرفته بود. تندروها به نماینده گی احمدی نژاد با ندانم کاری خود حکومت را
به دره سقوط نزدیک کرده بودند و خطر دخالت نظامی بیگانهگان میرفت که این نظام
الهی را برای همیشه محو و نابود سازد. با عنایت خدا و هوشیاری مردم و فعالیت شبانه
روزی اصلاح طلبان دولت تدبیر و امید بر سرکار آمد و با روحانی همراه با تیم وزارت
خارجه خود به هدایت دیپلماتی کارکشته و انگلیسی دان توانست نظام را با دنیا آشتی
داده و پیروزی بزرگی به ارمغان آورد. تحریم ها کم خواهد شد. نقل و انتقال پول و
ثروت جریان خواهد یافت و ما آقازاده خواهیم ماند. روحانی، ظریف مچکریم! آقای خامنه
ای هم کمی سپاسگزاریم!
نگاه دوم- من اصولگرا هستم و
مبانی اعتقادی ام از همه چیز برایم مهمتر است. غرب با کمک عوامل داخلی خود توانست
در ژنو تمام زحمات هشت ساله ی دکتر احمدی نژاد را نابود کند. اقتدار ملی ما به باد
رفت. سازشکاران توانستند در ژنو ترکمن چای دوم را خلق کنند. رهبر عالیقدر نیز
برای اثبات توهم آنها و غیرقابل اعتماد بودن شیطان بزرگ فعلن میدان را به آن ها
سپرده تا شاید به راه راست اسلام جهادی هدایت شوند. فشار غرب با تحریم های ظالمانه
در پی تسلیم نمودن امت اسلامی ما بود ولی در این هشت سال مقاومت ما به آن ها ثابت
نمود فرزندان امام حسین هیچگاه تسلیم نخواهند شد به همین دلیل از راه خدعه و نیرنگ
وارد شده و قرارداد ژنو را به ما تحمیل کردند. « و مکرو و مکر الله ولله خیر
الماکرین» ما نیز حتا اگر شده در زیر زمین های خانه های مان غنی سازی و تلاش برای
تکمیل چرخه انرژی هسته ای را ادامه خواهیم داد. بگذار دل سازش کاران و غرب به کاغذ
پاره ی ژنو خوش باشد! مرگ بر آمریکا!
نگاه سوم- من روشن فکرم.
دمکراسی برایم از همه چیز مهمتر است حتا از ایران و حتا از مردم ایران! برای
نابودی رژیم ظالم آخوندی حاضرم هر کاری از دست دیگران بر آید را تایید کنم! باید
اعتراف کنم که از توافق رژیم با غرب نه تنها خوشحال نشدم بلکه دلم آتش گرفت!
گویی تمام بدنم در آتش می سوزد. غربی ها با زیر پای گذاشتن حقوق ایرانیان و بدون
توجه به جنایات رژیم به جای آنکه مانند صدام آن را نابود کنند با آخوند ها در ژنو
به مذاکره نشستند و به خاطر منافع مادی خودشان با رژیم به توافق رسیدند. آه! می
سوزم! حال چه کسی باید این رژیم را از بین ببرد؟! چه کسی می تواند با این رژیم
سفاک و قوی مبارزه کند. آه ! می سوزم! چگونه غربیان فریاد زندانیان سیاسی را
نشنیدند، چگونه این همه شکنجه و اعدام را ندیدند و حاضر شدند به جای بمباران ایران
با این نظام توتالیتر سازش کنند. آه ! قبلم و تمام بدنم می سوزد!
نگاه چهارم- من منم! یک ایرانی! در زیر فشار این سی و پنج
سال خاطراتِ تلخِ ستمهای قرون را فراموش کردهام! بیکاری، نا امنی، گرانی، درد
و رنج و ستم در تارو پود بدن و روحِ خستهام چنان نفوذ کرده که مرگم را به هر نفس
آرزو میکنم! رژیم برای تثبیت خویش به جستجوی سلاحی ست که هسته ای اش خوانند و حق
مسلم من! نمیدانم چیست این حق که از نان شب بچه های من واجبتر است و برای به دست
آوردنش مجبور به تحمل این همه سختی شده ام. می گویند غرب ستمکاراست و زورگو و برای محروم
کردن من از حق هسته ای ام راهها را بسته تا نه نفت بفروشیم و نه دارو وارد کنیم. باز
میگویند که روحانی آمده با کلیدی ظریف که راههای بسته را باز کند و دارو را به
بچه بیمارم برساند. نمی دانم ژنو کجاست و چرا 1+5 را 6 نگویند فقط میدانم که باید خوشحال باشم و لبخند بزنم. باید خوش حال باشم که در ژنو آقای ظریف توانست 20 درصد
را به 5 درصد برساند. خدا خیرش بدهد لابد چیزِ بدی بوده که احمدی نژاد میخواست
زیادش کند و روحانی کماش را بهتر می داند. می گوینداز فردا جنسها ارزان می شوند و
بانک ها پر از دلار، و دولت می تواند با فروش این دلارها یارانه و
عیدیِ ما را بدهد. همه اینها را از ظریف داریم که توانست با زبان خودشان به این
غربیها بفهماند فشار اقتصادی یعنی چه و البته از روحانی هم تشکر می کنیم که با
خامنه ای صحبت کرد تا کله شقی را کنار بگذارد و از خر شیطان پیاده شود. یک تشکر
مخصوص هم از رفسنجانی که راه و روش مجاب کردن رهبر را -همان گونه که خودش به
خمینی قبولاند با صدام آشتی کند- به روحانی نیز یاد داد! به هر حال اگر جنگ تمام
شده و ارزانی قرار است برگردد دم همه این ها گرم و گرنه .....!
نگاه آخر- من حسین شریعتمداری
معروف به حسین بازجو هستم! من نتانیاهو هستم، من پادشاه عربستان هستم! من اپوزیسون
جنگ طلب هستم! باید رژیم ایران را به ورطه جنگ کشاند. تنها جنگ و ویرانی رژیم
جمهوری اسلامی ، نابودی ایران، تجزیه ایران و به خاک و خون کشیدن خاور میانه و نا
امنی منطقه می تواند روح مرا به آرامش برساند. تا ایران و ایرانی هستند من آرام
نخواهم گرفت! در ژنو نشستند و فریب لبخندِ ظریف را خوردند! هر چقدر ما از کانال های گوناگون از کیهان
گرفته تا نشریات فارسی زبان و لابی های صیهونیست به این اوبامای ابله هشدار دادیم
که این یک بازی جدید است و باید تحریم ها را شدید تر کرده و بعد با یک حملهی نظامی، کار رژیم جمهوری اسلامی را یکسره کرد، گوش نکرد و فریب خورد. توافق نامهی ژنو اگر چه
در ظاهر جام زهری برای خامنه ای بود ولی در باطن نشادری بود برای من! آه منم
مانند نگاه شماره سه می سوزم اما نه قلبم! جای دیگرم می سوزد!
من خودم را جای عربستان میگذارم که زمان پهلوی یا زمان خاتمی روابطی عالی با ایران داشتند و حق میدم که بی اعتماد باشند به ایران. البته گویا قراره اقداماتی انجام بشه که دوباره روابط ایران با عربستان خوب بشه. خودم رو جای اسراییل میگذارم باز هم بهشون حق میدم چون هنوز در ایران خامنه ای و تند روهایی هستند که بیشترین قدرت را دارند و هنوز اسراییل را حرامزاده و نجس و نحس میخوانند. اما نظر خودم این است : حس دوگانه ای نسبت به این موضوع دارم. از یک طرف خوشحالی همراه با بیم و امید دارم که خطر جنگ تا حد زیادی برطزف شده و اقتصاد دوباره به جریان می افتد و حتی شاید برداشته شدن دیوارهای خودساخته از اطراف ایران. از طرف دیگر ، امروز کسانی بیشترین استفاده رو از شرایط جدید میبرند که خودشان 34 سال قبل مردم را گول زدند، نیروگاه رو به اتمام بوشهر را تعطیل کردند چون استعماری بود ، سفارت آمریکا را اشغال کردند و خلاصه سالها درگیری با جهان غرب را برای مردم ایران به ارمغان آوردند. همان کسانی که امروز فاجعه را به لار آوردند امروز در قامت قهرمان از آنها استقبال میشود. بدون اینکه کوچکترین حسابی پس بدهند و بدون اینکه حتی به اشتباهات گذشته خود اعترافی بکنند. این واقعا برای من ناراحت کننده است. حالا در هر کدام از این گروهها که میخواهید من را قرار دهید :)
پاسخحذفhar kas zarei shour va sharaf dashte bashad midanad ke poole naft kharje mardom nemishavad va tanha baraye edameye sarkoob dar dakhel va terrorism darkharej karbord darad va jahane sarmaye niz tanha be manafe tejari miandishad pas tavafoghe genev tavafoghi kasif beine afraid kasif va zede bashar ast ke doode an be chashme mardome bi bokhare iran miravad
پاسخحذف