صبح بود وکلاس درس
حراست دانشگاه بود و بازجو
من بودم و فریاد آزادی
مرا به مرگ طبیعی کشتند
عصر بود و بازی باد و روسری
گشت ارشاد بود و بازجو
من بودم و موی نمایان
مرا به مرگ طبیعی کشتند.
شب بود و بوی الکل
ایست بازرسی بود و بازجو
من بودم و شور جوانی
مرا به مرگ طبیعی کشتند
تنهایی بود و وبلاگ
پلیس فتا بود و بازجو
من بودم و دلنوشته های رنج
مرا به مرگ طبیعی کشتند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر